جدول جو
جدول جو

معنی حجر بحر - جستجوی لغت در جدول جو

حجر بحر
(حَ جَ رِ بَ)
حمداﷲ مستوفی گوید: سنگی سیاه و خشن است و به آب فرو نمیرود و بر کنار بحر میباشد و از اجزای لطیف ارضی و بخاری متولد است. (نزهه القلوب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ جَ رِ بَ)
ابن البیطار گوید: قال الغافقی هو حجرٌ یوجد فی ارض المغرب ترمی به امواج البحر کثیراً و هو علی شکل الفلک التی تغزل فیها النساء. مجوف علیه حب ناتی من اسفله الی اعلاه. ان شرب منه وزن دانق و هو عشر شعیرات کسرالحصاه و فتتها. قال: و هذه صفه القنفذالبحری و هو خرقه یرمی بها البحر و قد تناثر شوکها و ذهب ما فی جوفها من اللحم و هی کثیره، بارض المغرب -انتهی. صاحب تحفه گوید: جسمی است سفید مدور و صلب و در جوف او دانه ای است که به اعلی و اسفل حرکت میکند و از سواحل دریا خیزد و قسمی از اکتمکت است و یکدانگ تا دو دانگ او در تفتیت حصاه هر عضو بغایت مؤثر است -انتهی
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رِ)
سنگی سیاه است برنگ قیر بزمین مغرب بود. (نزهه القلوب)
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رِ قَ مَ)
حجرقمری. ملحی که مشتق از اسید سلنیو است. رجوع به دزی ج 2 ص 252 شود
لغت نامه دهخدا
(حَجَ رِ)
ابهام. محلی است میانۀ یهودا و بن یامین. سفر یوشع 15: 6 و 18: 17. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رِ)
حمداﷲ مستوفی گوید نوعی سنگ که حاملش را آرزوی به جماع کم نشود. (نزهه القلوب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حجر البحر
تصویر حجر البحر
سگ دریا سنگ پا، توتیا، سنگ مود سنگ پا، توتیا، سنگ عقاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبر حبر
تصویر حبر حبر
کلمه است که بدان گوسفند را بدوشیدن خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میر بحر
تصویر میر بحر
میر دریا
فرهنگ لغت هوشیار